جدول جو
جدول جو

معنی باقر اصفهانی - جستجوی لغت در جدول جو

باقر اصفهانی
(قِ)
اصفهانی. از شعرای پارسی گوی، که در اصفهان پرورش یافت و از شعرای دربار شاه سلیمان صفوی بود و در اواسط قرن دهم هجری قمری درگذشت. از اوست:
اضطراب دل نمیدارم و لیکن نامه ام
همچو نبض خسته بربال کبوتر می طپد.
(از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1201)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

عبدالباقی، از شعرای عصر زندیه و صفویه، اسمش میرزا عبدالباقی و بنی عم میرزا عبدالوهاب نشاط اصفهانی بود و بحسب وراثت کلانتری اصفهان را می نموده، چندی بوزارت کرمانشاهان و لرستان و عربستان (خوزستان) پرداخته است، (مجمع الفصحاء ج 2 ص 82)، از اوست:
شب هجر است و مرا قصه دراز است امشب
وای بر آنکه مرا محرم راز است امشب،
ز گلبن تو نباشد گلی هوس ما را
همین که غیر نچیند گل تو بس ما را
لغت نامه دهخدا
ملقب به کمال الدین میرزا، شاه حسین اصفهانی متخلص به ساقی وزیر شاه اسماعیل صفوی است، وی در آغاز عمر در اصفهان به بنائی اشتغال داشت و چون اندک سوادی داشت به قابضی آن شهر رسید و مدتی وزیر داروغۀ آنجا و ملازم دورمش خان شاملو از امرای معروف و مقتدر آن عصر بود در زمستان سال 920 هجری قمری هنگامی که شاه اسماعیل در تبریز اقامت داشت وی را بوزارت خویش برگزید و عنوان وکیل السلطنه و اعتمادالدوله بدوداد، و ظاهراً علت این انتخاب خدمات نمایانی بود که میرزا شاه حسین در جنگهای شاه با سلطان سلیم بظهور رسانیده بود وی در طول نه سال وزارت تمول سرشاری اندوخت، مؤلف تحفۀ سامی گوید: ’کار او بجایی رسید که در یک روز هزارتومان بخشید و کم کسی را از وزراء این رتبه دست دهد’، صاحب حبیب السیر گوید: ’ولایت کاشان به سیورغال او معین شده بود’ و یک بار پذیرایی باشکوهی از شاه اسماعیل بعمل آورد و پیشکشهای گران بتقدیم رسانید که تفصیل آن جمله در حبیب السیر آمده است، شاید سوابق زندگانی این مرد موجب آن بود که امرا و ارکان دولت و مقربان سلطنت قدرت وزارت او را بر نمیتافتند و مدام با وی بر سرستیزه بودند، سام میرزا گوید: ’بسیار نازک مزاج و رعناوش سلوک مینمود و در خوش طبعی و ظرافت تقلد امیرعلیشیر میفرمود و نسبت بمقربان درگاه و امرای عالیجاه رعایت حرمت بجا نمی آورد بنابراین جمیع ارکان دولت ازو رنجیده درصدد انهدام بنای حیاتش برآمدند، در بهار سال 929 هجری قمری بروز چهارشنبه 28 جمادی الاولی هنگامی که وزیر از بزم شاه اسماعیل در باغ بهشت تبریز به آهنگ منزل خویش بیرون آمد مهتر شاه قلی از مقربان شاه که جهت اخراجات رکاب خانه همایون مبلغهای کلی تحویل داشت و از سخت گیریهای وزیر در آن امر دلتنگ بود در بیرون باغ خنجری بر شانۀ وی زد و به قورچیان گفت حکم همایون صدور یافته که این شخص را پاره پاره کنند و آنان نیز چنان کردند، فردای آن روز پیکر وزیر را بکمال بزرگ داشت بکربلا فرستاده و قورچیان را کیفر دادند و شاه قلی نیز که ابتدابه دیاربکر و بعد به شروان گریخته بود گرفتار شد و بقصاص رسید، خواجه جلال الدین محمد کججی که بعد از میرزا شاه حسین بر مسند او نشست در رثای او گفته است:
ای نور دو دیدۀ جهان افروزم
رفتی تو و چون شب سیه شد روزم
گویا من و تو دو شمع بودیم بهم
کایام ترا بکشت و من میسوزم،
از اشعار ساقی است:
عاشقان هجر ترا مونس جان ساخته اند
وصل چون نیست میسر، به همان ساخته اند،
بعد از عمری که دید یکجا
با خویش بکام دل ترا من
از شرم فکنده سرتو درپیش
سوی تو ندیده از حیا من
از ما و تو یک کدام ناچار
بی مهر و وفاست یا تو یا من،
رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 549 و 595 تا 598 و فهرست آن و تحفۀ سامی ص 55 و 56 وآتشکدۀ آذر چ زوار ص 181 و روز روشن ص 281 شود
لغت نامه دهخدا
(کِ رِ اِ فَ)
نام او محمدقلی بک متخلص به شاکر از تبریزیان ساکن عباس آباد اصفهان بود و در فن زرگری و نقاشی بی مثل و طبعش موزون بود اما از تاریخ تولد و درگذشت او اطلاعی در دست نیست. (از الذریعه ج 9 ص 493 از تذکرۀ نصرآبادی ص 392 و دانشمندان آذربایجان ص 186 و صبح گلشن ص 217)
لغت نامه دهخدا
(صِ رِ اِ فَ)
میرزا محمد، مشهور به گل کار و ملقب به درویش ناصر علی. وی از مریدان و مجذوبان نورعلیشاه است، و به روایت هدایت ’در تمام عمر به جز شلواری لباس قبول ننموده، اغلب در بیرون شهرستان به سر می برده’ است. او راست:
خراباتی که رندان را مقام است
برو صوفی که خامان را حرام است.
و نیز رجوع شود به ریاض العارفین ص 337 و سخنوران چشم دیده ص 122 و طرائق الحقایق ج 3 ص 88 و ریحانه الادب ذیل گل کار
لغت نامه دهخدا